تیر ۰۱، ۱۳۸۹

كندن

- هرروز چه قد ميدي؟
- 500 تومن
كمتر پيش مياد يه مسافر كش مبلغ كرايه را از مسافر بپرسه. مگه اينكه اولين بارش باشه كه تو اون مسير مسافر زده باشه . اما اين يكي از مسيري كه اومد معلوم بود دفعه اولش نيست والبته از سر چهارراه مطهري فهميدم كه آدم متفاوت و جالبيه و قصه اش نوشتني. پشت چراغ مطهري قبل از اين كه كسي باشه يا بوق بزنه اومد سمت چپ تا راه براي ماشين هايي كه بياند و شايد بخواند بپيچند تو مطهري باز بشه.
چراغ سبز شده بود و چند ثانيه اي هم گذشته بود اما يه تاكسي چراغ را رد كرد و با زور از تقاطع گذر كرد . سه تا موتوري كه طبق معمول زودتر از چراغ سبز راه مي افتند با تاكسي خلاف كار روبرو شدن و با چندتا بوق اساسي و چند تا فحش كش دار! از خجالت راننده تاكسي در اومدند.
- سر صبحي چند تا فحش بر خودش خريد.
گفتم : آره ! اموات بيچاره ش پنج شنبه اي منتظر صلوات و فاتحه بودند. فحش نصيبشون شد.
خنديد و گفت: نمي دونم چرا بعضيا اينجوري اند؟ مي خواند از هرجا و هرچي كه ممكنه يه چيزي بِِكَنند !
حرفش به دلم نشست. به ماشيني كه از چراغ قرمز رد شده بود نگاه كردم و ديدم كه داره آروم به حركتش تو تخت طاووس ادامه ميده و معلومه كه عجله اي هم نداشته و فقط مي خواسته يه چيزي كنده باشه ! حالا دوتا فحشم داده باشند حتما با خودش گفته كه فحش كه باد هواست و يا اونم دو تا آبدارترش را حواله كرده باشه و خيالش راحت !
پونصدي را به راننده دادم و پياده شدم .
گفت: موفق باشي.
گفتم :به سلامت!

هیچ نظری موجود نیست: