خرافات و اوهام و تبعيت از آن، تيغي است دولبه ، همانطور كه روي خوش آن مي تواند اعتماد بنفس بدهد – هر چند كاذب- و در پيشروي موثر باشد، روي بد آن مي تواند باعث عقب گرد و عقب ماندگي و ترس و ترديد و آنگاه شكست شود.
اگر تصور كنيم "تاس" كه امكان دارد روي شش (6) خود را به ما نشان دهد و ما را خوشحال كند ، نمي تواند روي يك (1 )خود را نشانمان دهد ، خطا كرده ايم.
وقتي حركت و تلاش خود را منوط به انتخاب و حركت يك " اختاپوس" يا يك "تاس " و يا يك" سكه" نماييم يعني يك اتفاق، و تمام تلاشهايمان با انتخاب بختكي و شانس برابري كند آنگاه باور مي كنيم كه هرچه اختاپوس بگويد آن مي شود و ديگر تلاش ما اين وسط بيهوده است و مي شود آنچه بايد بشود !
" اختاپوس خرافات و توهمات " يا همان اتكاء به شانس و قرعه در جام جهاني بلايي بر سر تيم درجه يك آلمان آورد و اين تيغ دولبه همانطور كه در مواردي تيغ تاكتيك و تلاش بي حد و حصر آلمان ها را بُرنده تر مي كرد.در لحظه اي – آن هم لحظه اي حساس- برعكس عمل كرد و تمام تلاش هاي اين تيم را بي ثمر كرد - اين است نتيجه تكيه بر باد!-
از ابتداي آن بازي مهم (آلمان- اسپانيا ) آن تيم جوان و پرشور و قدرتمند خود را بازنده مي دانست ، چون اختاپوس گفته بود.!
اما اعتقاد به خرافه و داشتن توهم در شكلي خطرناك تر در اين ميان از يكي از صاحب منصبان كشور بروز داده شد و آن اين بود كه " حذف انگليس و پيروزي هاي ابتدايي برزيل نتيجه راي مثبت و منفي آن ها به قطعنامه سازمان ملل بوده است" .
اين خرافه و توهم كه در عرصه اجتماع و سياست است و از شخصي صاحب منصب و متولي صادر شده است فاجعه آميز و مخرب است. شايد در جام جهاني وجود يك خرافه چندان عجيب نباشد اما چنين مسايل و باور هايي در عرصه سياست و ديپلماسي بيشتر به خواب مي ماند تا واقعيت !.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر