مهر ۱۶، ۱۳۸۹

سفر

قسمتی از کتاب هنر سیر و سفر، آلن دوباتن با ترجمه گلی امامی *

"سفرها قابله های افکارند ... گویی همبستگی غریبی میان چیزی که مقابل چشممان قرار دارد و افکار درون ذهنمان وجود دارد: گاهی افکار بزرگ به مناظر عظیم نیاز دارند، و افکار جدید به مکانهای جدید. ظاهرا افکار درونی که به درجا زدن گرایش دارند با گذر سریع مناظر به تحرک در می آیند...از میان تمام وسایل مسافرتی، قطاراحتمالا بهترین مددکار اندیشیدن است: مناظر بیرون به هیچ وجه یکنواختی بالقوه مناظر بیرون کشتی یا هواپیما را ندارد، سرعتش به حدی است که مجال درگیر شدن به آدم نمی دهد در عین حال چنان کند است که چیزها را تشخیص می دهی. لحظه های کوتاه و برانگیزاننده ای از خلوت افراد را به ما می نمایاند، می گذارد دقیقا لحظه ای که زنی فنجانی را از قفسه آشپزخانه برمی دارد ببینیم، بلافاصله ما را از جلوی حیاطی عبور می دهد که مردی روی صندلی خوابش برده و بعد از مقابل پارکی می گذرد که کودکی توپی را که کسی برایش انداخته (و ما نمی بینیمش) می گیرد... از پس ساعت ها افکار رویایی در قطار، ممکن است احساس کنیم به خودمان بازگشته ایم- به عبارت دیگر بازگشت به احساسات و افکاری که برایمان مهم هستند. لزوما در خانه نیست که با خویشتن خویش روبرو می شویم. اسباب و اثاثیه خانه مصرانه القا می کنند که نمی توانیم عوض شویم چون آنها نمی توانند عوض شوند؛ چیدمان خانگی، انسانی را که در زندگی عادی هستیم، ولی نه آن کسی که در اصل هستیم، در بند می کند..."


*صفحات 69 تا 71

۱ نظر:

سانتا گفت...

دیدن نوشته ی کنار صفحهی ویلاگتون به خودم امیدوارم کرد :) البته به جز کتابهای شریعتی