جشنواره بود و رفته بوديم " دموكراسي تو روز روشن" را ببينيم كه برنامه تغيير كرد و "پسر آدم ، دختر حوا" جايگزين شد. اول اكراه داشتم از ديدنش. حامد كميلي! مهناز افشار! شيلا خداداد! كيومرث ملك مطيعي! ( اون موقع هنوز خدابيامرز نشده بود) جواب من "نه!" بود به فيلمي با اين مشخصات. اما نمي دونم چي باعث شد تو سينما آفريقا بمونم و فيلم را ببينم. شايد بارون بيرون، تنبلي، خستگي و يا "رامبد جوان" كه حتي در بد ترين مواقع نيز قابل تحمله!؟
تيتراژ زيبا و گيراي فيلم اولين ضربه را زد و رنگ و لعاب و سر و شكل خوب فيلم، اگرچه شبيه به "آتش بس"بود ، ضربه دوم را فرود آورد تا تو صندلي فرو برم و دافعه بازيگرانش را فراموش كنم.
يواش يواش بازي خوب و گيراي" حامد كميلي "كه اول فكر مي كردم مي خواد " گلزار" باشه و بعد حس كردم داره اداي" رامبد" را در مياره ، اما هيچ كدوم نبود و خودش بود و بازي هميشه جذاب "رامبد" فيلم را برام ديدني كرد و لذت بخش. داستان جدال ابدي ازلي زن ومرد. قصه پربار و پر گره فيلم (پايان فيلم مشخص بود وقرار هم بود باشه ولي چطور رسيدن به پايان سوال اصلي بود) و شوخي هاي تصويري و تدوين خوب فيلم همه و همه حالا دليلي شده كه به همه توصيه كنم اين فيلم كمدي درام خوش ساخت و جذاب را ببينند و حال كنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر