آبان ۱۰، ۱۳۸۹

شاعر

سه سال از درگذشت عزیزترین شاعر معاصر گذشت و چه زود گذشت و هنوز هم برای من رفتنش باور کردنی نیست. انگار همین دیروز بود که در نمایشگاه کتاب گزیده اشعارش را برای من امضا کرد و وقتی گفتم : یک بیت از اشعارتون را هم بنویسید نوشت : " چو گلدان خالی لب پنجره / پراز خاطرات ترک خورده ایم "!
خبر رفتن  قیصر را  بعد از ظهر آن روز تلخ و وقت خروج از محل کار از یکی از دوستان شنیدم و دیگر نای حرکت نداشتم . با آنکه آن اندام نحیف بیشتر رفتنی بود تا ماندنی اما من و ما می خواستیم او بماند که نماند!
وقتی مهر ماه هما ن سال آخرین مجموعه شعرش "دستور زبان عشق " را خریدم و شعر "ایستگاه رفته" را خواندم فکر نمی کردم این شعر از زبان ما برای قیصرامین پور مصداق یابد ! او با مرگ آگاهی شعر پوستر مراسم خود را نیزآماده کرده بود و پیش از این هم هشدارمان داده بود که " زود دیر می شود" . ولی افسوس که او رفت و ما همچنان به نرده های این .....
بگذریم ... چند شعر زیبا از این استاد و شاعر بزرگ را با هم بخوانیم و فاتحه ای نثار روح بلند او و دوست بزرگوارش " سید حسن حسینی" نمائیم:  

قطار می رود

تو می روی

تمام ایستگاه می رود

و من چقدر ساده ام

که سال های سال

در انتظار تو

کنار این قطار رفته ایستاده ام

و همچنان به نرده های ایستگاه رفته

تکیه داده ام

--------

این قرار داد


تا ابد میان ما

برقرار باد

چشمهای من به جای دست های تو!

من به دست تو

آب می دهم

تو به چشم من

آبرو بده!

من به چشم های بی قرار تو

قول می دهم

ریشه های ما به آب

شاخه های ما به آفتاب می رسد

ما دوباره سبز می شویم

--------

 
سراپا اگر زرد و پژمرده ايم

ولى دل به پایيز نسپرده ايم

چو گلدان خالى لب پنجره

پر از خاطرات ترک خورده ايم

اگر داغ دل بود، ما ديده ايم

اگر خون دل بود، ما خورده ايم

اگر دل دليل است، آورده ايم

اگر داغ شرط است، ما برده ايم

اگر دشنه دشمنان، گردنيم

اگر خنجر دوستان، گُرده ايم

گواهى بخواهيد، اينک گواه

همين زخم هايى که نشمرده ايم!

دلى سر بلند و سرى سر به زير

از اين دست عمرى به سر برده ايم

پی نوشت: اون دنیا چه جمعی درست شده از شاعران معاصر: قیصر، سید حسن،سلمان هراتی،حسین منزوی ،سهراب ، فروغ ،شهریار و ....


۱ نظر:

مینا گفت...

وای چه زود گذشت باورم نمیشه.
راستی
page تونم خیلی خوشگل شده :))))