فوتيال بر مبناي منطق و مديريت عالي

حيف بود كه در مورد بزرگترين رويداد اين روزها، جام جهاني، چيزي ننويسم . دوستاني كه از قديم من را مي شناسند ، مي دونند كه من طرفدار پروپا قرص تيم ملي آلمانم و از جام جهاني 1986 تا حالا اين طرفداري ادامه داشته و خواهد داشت.

دوستان ازاول جام هِي شلوغ كردند و كُري تيم هاي محبوبشون را خوندند، يكي گفت: ايتاليا قهرمانه، يكي گفت: فرانسه ، يكي تيم كاپلو را قهرمان مي دونست (انگلستان) و يكي شرط مي بست برزيل قهرمانه و خيليا هم آرژانتين را قهرمان بلامنازع مي دونستند! اما آلمان مثل هميشه منطقي ،آروم و با عمل گرايي (بدون هوچي گري و كركري خوني) خاص خودش جوان ترين تيم جام را آماده مبارزه و قهرماني مي كرد.

خوشحالم كه حالا اين تيم كه كاملا مديريت شده و مي شه در بين 4 تا تيم هست و طي دو بازي 8 گل زده ، اونم به دو تا ازمدعيانِ پرمدعاي قهرماني، انگليس و آرژانتين (هنوزم باورش سخته)!

خوشحالم فوتبال به عنوان سمبل و نمونه اي از زندگي، روزبه روز به سمت تاكتيك و عقل گرايي ميره و نقش مربيان و كادرفني در برتري تيم ها،ازنقش تك ستارگان بيشترو بيشترمي شه.

فوتبال منطقي از فوتبال احساسي پيش مي افته اونم با چهارگل! برنامه داشتن براي لحظه لحظه بازي ضروري شده و بي برنامگي يعني باختن اون هم با نتايج مفتضحانه!

آمادگي روحي ، آمادگي و شادابي جسمي ، تعيين مدل مورد نظر(تيم آرماني) وآنگاه انتخاب بازيكنان براين اساس رمز پيروزي است و نه انتخاب بازيكنان ستاره و آنگاه تعيين مدل مورد نظر!

برنامه ريزي استراتژيك ، براساس آن برنامه ريزي بلندمدت وتهيه برنامه هاي كوتاه مدت از دل برنامه هاي جامع. انتخاب افراد شايسته براي كادر فني تيم و اعطاي مجال لازم به آن ها براي پياده سازي طرح ها برنامه هايشان.

نتيجه همه اين ها تيمي مي شه شاداب ، قدرتمند با فوتبال دوست داشتني و قابل دفاع و اتكا و نه فوتبالي كه نود دقيقه تماشاگرش را  جون به لب كنه وتا دم مرگ ببره و سر آخر هم هيچ!

فقط مي تونم بگم كه به فوتبال منطقي وهوشمندانه ايمان بياوريد وازدو بازي باقيمانده اين تيم دوست داشتني لذت ببريد .