آذر ۲۰، ۱۳۸۹

شهر بی ترحم

حواستون هست كه فقط 10 روز از پاييز مونده و تو اين شهر تنها يكبار بارون اومده؟!
هميشه رفقا( تعبيري كه چپ ها براي دوستانشون بكار مي بردند ) تا حادثه اي طبيعي در كشورهاي غربي پيش مياد شروع مي كنند به خطابه كه : اين ها نتيجه بي ديني ، كفر،بي اعتقادي و حروم زادگي و ضعف مديريت ، فساد اخلاقي روسا و سران ، فساد اداري و اجتماعي و فلان وفلانِ غربي ها است و عذاب الهي .
حالا يكي نيست به اين رفقا و نمايندگان تام الاحتيار خدا بر روي زمين بگويد كه اين خشكسالي و بي آبي و قهر باران و باد با اين شهركه حالا پر از دود شده ،محصول چيست؟
اين شهر را كه قرار بود مدينه فاضله ، ام القراء اسلام و پايتخت اسلام باشد چه شده است كه هر سال بيش از سال گذشته به سمت سياهي متمايل مي شود؟ شايد به ياد شعر روباه در وصف كلاغ اوفتاديد كه می گفت كلاغ عزيز ! " نيست بالاتر از سياهي رنگ ". والا من كه ديدم و شنيدم  كلاغ ها هم از اين شهر كوچ كرده اند. ( حالا چرا "روباه" اينقدر زياد شده من كه متحيرم!)

باید همه از پیر و جوان کوچ کنند
گر روز نشد ، نیمه شبان کوچ کنند
شایستهّ زندگی انسانها نیست
                       شهری که کلاغها از آن کوچ کنند ! ( محمدرضا تركي)


بابا يه بار و فقط چند ثانيه اين عجله و دور تند را با  دگمه stop نگه داریم و بخودمون ،به رفتارمون ، به شهرمون نگاه كنيم و سري به آرزوهامون و باورهامون بزنيم . واقعا داريم چكار مي كنيم و به كجا داره ميريم؟ اصلا داره ميريم يا داره سُر ميخوريم به قهقرا؟
آمار صعودي و فاجعه آمیز طلاق ،آمار نزولي ازدواج ، افزايش سكته ، سرطان و انواع تومور در اقصا نقاط بدن، افزايش اعتياد و ايدز و خودكشي، افزايش تعداد بيماران رواني ، جرم و جنايت و دزدي و چاقو كشي ( سعادت آباد و كرج و دولت آباد كه اسنادش موجوده) و...نشان از چيست ؟ واقعا عنوان هاي تخيلي كه به اين شهر ميدهند و يا مي خواهند بدهند، چنان كه ذكرش رفت ، شايسته اين شهر است؟
تو رو خدا حداقل يكي اين دگمه pause را بزنه !

در این دیار ســـربی ، یک استکان، هـوا نیســــــت
درد و غم و مرض هست، یک جرعه ی دوا نیست
مــعشوقه هـــای این شهر بر چهره، مــاسک دارند،
احــــــــوال عــــــــاشقان نیز، چندی ست روبِرا نیست
فرهـــــــــاد آسم دارد ، خسرو، ســـــــــــــیاه سرفه
هیچ آدمی به فـــــکرِ شــــیرین بینوا نیســـــت
"اطفــــــــال و ســــــالمندان" در خــــانه ها اسیرند
                          ویران شود هر آنجا ، غوغـــــای بچه ها نیســــت ( محسن رضوانی)

پی نوشت: حالا فردا یا پس فردا یکی دوبار بارون میاد و همه چیز فراموش میشه تا سال بعد. میگید نه!  صبرکنید.

هیچ نظری موجود نیست: